کوچولوی نازنین من
سلام عزیز دلم ... مامان حالش خیلی بهتره ، ممنون گلم که مامانو دیگه اذیت نمیکنی قند عسلم ، مامان خیلی دوست داره زودتر این زمستون سرد تموم بشه و روزای گرم بهاری برسه آخه میدونی امسال بهار اولین بهاریه که تو با ما هستی و این خیلی خاصه ... مامان همیشه بهارو دوست داره و سر شوق میاد با اومدنش ... میدونی که تولد مامان اول بهاره و مامان میخواد 22 سالش بشه گلم 22 سالگی که یه قند عسل میخواد توش متولد بشه ... احتمالا عید میخوایم بریم مشهد خونه مامان مهین اونجا کلی خوش میگذره بهمون و تو میتونی صدای عمه های خوبتو بشنوی گلم و باهاشون آشنا بشی ... مخصوصا عمه زینب که خانم پرستاره گل پسرم و یه پسر شیرین داره به اسم رضا که فکر کن...