تغییرات مامان
سلام گلم مامانی به بوها خیلی حساس شده ... اصلا نمیتونه بوهارو تحمل کنه مخصوصا بوی ادویه و پختن غذاها ... خیلی سخته تحملش ... مامان خیلی ناراحت میشه گاهی ... آخه حس میکنه تقصیره اونه که بابایی داره لاغر میشه ... دیشب گریه کردم گلم به بابایی گفتم که من زن و مامان بدی هستم ... نمیتونم غذا برای بابایی درست کنم و اونو هم اذیت میکنم ... بابایی همه پولشو واسه ما خرج میکنه تا بلکه من یه چیزی بخورم ... دیشب 8 تومن خرت و پرت خرید که یه سالاد بخوریم ... خیلی دلم گرفته مامانی ... چی کار کنم ... کاش زودتر بهتر شم یه کم به خونه برسم ... وقتی وضع خونه رو میبینمو نمیتونم کار کنم حالم گرفته میشه ... عسلم ... تمام...