مریضی مامان
سلام عشق من پریشب مامان یهویی تب و لرز کرد انقدر حال مامانی بد بود که نگووووووووووو آخر سر ساعت دو و نیم وقتی تو مامان بابا رو بیدار کردی برای شیر و بابایی دید مامانی توی تب داره میسوزه پا شد مامان و تو رو برد خونه مامان زری ... که اونجا من راحت استراحت کنم مامان زری هم هواسش به تو باشه ... مامان اونجا قرص خورد و یه کم استراحت کرد ولی همچنان حالش بد بود الان مامانی بهتره ... و تو رو عاشقانه دوست داره از طرف مادرت
نویسنده :
مامانی
15:00