سید یاسینسید یاسین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

شیرینی زندگی ما ...

تغییرات مامان

  سلام گلم  مامانی به بوها خیلی حساس شده ... اصلا نمیتونه بوهارو تحمل کنه مخصوصا بوی ادویه و پختن غذاها ... خیلی سخته تحملش ... مامان خیلی ناراحت میشه گاهی ... آخه حس میکنه تقصیره اونه که بابایی داره لاغر میشه ... دیشب گریه کردم گلم  به بابایی گفتم که من زن و مامان بدی هستم ... نمیتونم غذا برای بابایی درست کنم و اونو هم اذیت میکنم ... بابایی همه پولشو واسه ما خرج میکنه تا بلکه من یه چیزی بخورم ... دیشب 8 تومن خرت و پرت خرید که یه سالاد بخوریم ...  خیلی دلم گرفته مامانی ... چی کار کنم ... کاش زودتر بهتر شم یه کم به خونه برسم ... وقتی وضع خونه رو میبینمو نمیتونم کار کنم حالم گرفته میشه ... عسلم ... تمام...
15 آذر 1391

مریضی مامان و ماه محرم

سلام دلبرکم  این روزای محرمی خیلی مامانو اذیت نکردی ... ولی تازگیا مامانی حالت تهوع داره و اشتهاش کم شده ... بعد از عاشورا مامانی دیگه نتونست به چیزی لب بزنه و همش بالا آورد ( دیروز ) انقدر اوغ زدم که گلوم درد گرفت همیشه اشکمم در میاد ... اما بازم میگم خدایا شکرت فقط گلم سالم باشه  عزیزم تاسوعا عاشورا که همه جمع بودیم تو اتاق خوابیدیم میگفتم سال دیگه تو هم کنار من خوابیدی ... فکر میکردم یعنی دخملی یا پسر ...  عزیزم ... هرچی  هستی سالم باش تو برای منو بابا عزیزترینی  دیشب بابایی دستشو میزاشت رو دلم میگفت مامانو اذیت نکن پدر سوخته  بابایی هم خیلی اذیت میشه ... آخه طاقت نداره من اینقدر حالم بد باشه ... بر...
7 آذر 1391

سونو گرافی قلب

سلام عزیز دل مامان  امروز با بابایی رفتیم بیمارستان برای سونو گرافی که ببینیم تو هسته سیب قشنگم قلبت تشکیل شده یا نه ... عزیزم اندازه یه دونه لوبیا بودی توی عکس خانوم دکتر گفت 6 هفته و دو روزته  اما به حساب مامان 7 هفته ات تموم شده  به زودی اولین عکست رو برات میزارم عزیزم  زودی بزرگ شو     راستی ... به خاله ستاره و دختر خاله نسترن هم گفتیم که تو اومدی خاله یه جیغ بنفش کشید ... نسترن هم گریه کرد از خوشحالی ... اصلا توقع نداشتم !  ...
28 آبان 1391

هسته سیب مامان

سلام گلم  این روزا خیلی کند میگذره ... مامانی خیلی دلـ ش میخواد صدای قلبتو بـ شنوه  قراره ده روز دیگه برم سونوگرافی و تو رو ببینم عزیزم  این روزا خیلی میوه میخورم مخصوصا انارو سیب  مامان زری میگه سر بارداری خود من خیلی انار میخورده نازنینم یعنی میخوای  شکل مامانی بـ شی؟ دوستت دارم مامانی ...
20 آبان 1391