سید یاسینسید یاسین، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

شیرینی زندگی ما ...

علاقه ها ...

عزیز دل مامانی  قندک مامان  شما علاقه های خاص خودت رو داری اینجا میخوام از چیزایی که دوست داری بگم اولین عشق شما قنده ! که با ذوق میگی قند قند دومی غذاییه که تو قابلمه رو گاذ میپزه و بهش میگی داااااغ یا گگگ گا شما علاقه به خوردن اسمارتیز پاستیل و قرص نعنا داری ... از قرص نعنا چون دهنت خنک میشه خیلی خوشت میاد  انجیر خشک و زیتون رو که عاشقشونی خلاصه اینکه مامان نگران دندون های شما نازنینه اهان راستی شما الان در حال حاضر 12 تا دندون داری  چهارتا جلوی بالا چهارتا جلو پایین و چهارتا اسیاب اول بالا و پایین به زودی نیش هات هم میخواد در بیاد عشقم  خییییلی دوست دارم      ...
22 بهمن 1393

هجده ماهگی و واکسن سخت

سلام گلم ببخشید که دیر به دیر میام  هجده ماهگیت هم گذشت و شما واکسن اخر کودکیت رو در مشهد زدی  عزیز دلم ای پسر نازم شما بعد واکسن خیلی بیقراری میکردی و پا درد داشتی و ابریزش بینی هم گرفته بودی شبا بیقراری میکردی  ولی خدارو شکر سپری شد    برای هجده ماهگیت توی ماه آذر بردمت اتلیه کودکانه و اونجا ازت عکاسی کردیم قشنگترینم    اینم عکس های شما گل مامان     ...
10 دی 1393

محرم و غم از دست دادن خواننده محبوب مامان و بابا

سلام گلم    دومین محرم ات رو پشت سر گزاشتی ... هوا خیلی سرد شده و شما توی عاشورا سرما خوردی البته بگم الان خوب شدی به حمد الله  عزیز دل مامان ببخش که خیلی متن برات نمیزارم  الان یه کم ناراحتم هستم اخه خواننده ایی که منو بابات دوست داشتیم به علت سرطان جمعه در گذشت ... فقط سی سالش بود  و هیچوقت حس داشتن کوچولویی مثل تو رو تجربه نکرد  من همیشه اهنگ جاده یکطرفه رو برات میخوندم عزیزم عشق من به تو هم جاده یکطرفه است  بی وقفه ... همیشه دلم میخواست با بابا بریم کنسرتش حتی بابا یه بار بلیط گیر اورد ولی منصرف شد ... الان خیلی حسرت به دل موندیم ... کاش میرفتیم  دیگه دیر شده ...
25 آبان 1393

بعد از مدت ها

سلام  مدت زیادی بود پشت سیتم ننشتسته بودم گلم  بزار بینم از کجا بگم ؟ اهان  ول بگم که تو خیلی گازم میگیری تصمیم دارم برای خودم شولدر بزارم عین فیلم های جنگی اخه تو مدام شونه هام رو گاز میگیری  و اینکه شما الان نه تا دندون داری و اینکه شیرین کاری های خودت رو داری یه مدت بوس میکردی ... از خواب پا میشدی منو بوس میکردی و من عشق میکردم  اما الان بوس رو تعطیل کردی مدام قل قل میدی که همون قلقلکه عزیز من ! عاشقتم پسرم تو تمام دارو ندار من هستی برات جونم رو هم میدم فقط لبخند بزن  اشک هات رو دوست ندارم هرگز بغض نکن  پسرکم این مدت خیلی اتفاق ها افتاده  آخ آخ  بزار یه خب...
6 آبان 1393

سالگرد ازدواج مامان و بابا

پسرکم دیروز سالگرد ازدواج منو بابا بود چهار سال از زندگی مشترکمون میگذره و تو رو کنار خودمون داریم دیروز تولد پدرت هم بود هر سه با هم رفتیم اتلیه سیمای خاتم و کلی عکس انداختیم شما یه کم غر میزدی و همش گریه میکردی اما بالاخره عکس های خوب هم انداختیم عزیزکم سال های زندگی ما با وجود تو شیرین میشه عاشقتیم
22 تير 1393

قدم های مستقل

دلبندم شما از امروز قدم های مستقل خودت رو برداشتی و به معنای واقعی راه میری از جات بلند میشی و دیگه با چهاردست و پا رفتن خداحافظی کردی   دوستت دارم عزیزم انشالله هرگز زمین نخوری توی زندگیت ...
20 تير 1393