سید یاسینسید یاسین، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

شیرینی زندگی ما ...

شیرخوار حسینی

1392/8/17 9:47
نویسنده : مامانی
374 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم 

شیرخوار کوچک من 

اینک درد رباب را میفهمم

اینک حس میکنم رنجی که کشید ... من که طاقت ریختن اشکت را ندارم ... هرگز نمیتوانم مثل رباب ریختن خون گلویت را ببینم ...

پسرم ... گلبرگ زیبای دلم ...

شیرخواره ی من ... 

روزگاری

پسری نامش علی بود ...

تشنه بود ... پسری همسن و سال تو بود 

غم بود ... آه بود ... ناله بود 

رباب بود ... طفل بود ...

اما آبی نبود ... شیری نبود ... سیری نبود 

رو دستان پدر گلوی سفیدی بود 

تیر سه شعبه بود ... حنجره ی خونین بود ... ناله اهنگین بود

مادری غمگین بود ... گهواره خالی بود ... گونه های اشکین بود...

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نینا
18 آبان 92 14:04
سلام مامانی بیا به پسرم رای بده بوسس http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110723444304013
محبوبه
24 آبان 92 12:02
زیبا بود.خدا حفظ کنه پسرتو چه جالب اسم و قالب وبلاگ یاسین جون مثل پسر من متین هست.بیا سری بزن خوشحال میشم. بوس