اولین پارک رفتن
سلام پسرم دیروز تو اولین گردشت رو با مامان و بابا رفتی اما چی بگم که مدام خواب بودی فقط یه کم بیدار شدی و با تعجب درختایی که بالای سرت بودن رو نگاه کردی ... عزیزم تو عاشق پنکه و لوستر هستی ... مخصوصا پنکه سقفی اتاق مامان زری اینا ... نگاهش میکنی و غش میکنی از خنده گلکم با پنکه چی میگی که انقدر میخندی قشنگم حتی وقتایی که توی پذیرایی نشستیم از درگاه در چشمت به پنکه اتاقه پسرک ناز من از دیشب یه کم سرفه میکنی فکر کنم سرما خوردی اخه بابایی هم سرما خورده ... خدا کنه زودی خوب شی پسرکم