مریضی مامان و ماه محرم
سلام دلبرکم این روزای محرمی خیلی مامانو اذیت نکردی ... ولی تازگیا مامانی حالت تهوع داره و اشتهاش کم شده ... بعد از عاشورا مامانی دیگه نتونست به چیزی لب بزنه و همش بالا آورد ( دیروز ) انقدر اوغ زدم که گلوم درد گرفت همیشه اشکمم در میاد ... اما بازم میگم خدایا شکرت فقط گلم سالم باشه عزیزم تاسوعا عاشورا که همه جمع بودیم تو اتاق خوابیدیم میگفتم سال دیگه تو هم کنار من خوابیدی ... فکر میکردم یعنی دخملی یا پسر ... عزیزم ... هرچی هستی سالم باش تو برای منو بابا عزیزترینی دیشب بابایی دستشو میزاشت رو دلم میگفت مامانو اذیت نکن پدر سوخته بابایی هم خیلی اذیت میشه ... آخه طاقت نداره من اینقدر حالم بد باشه ... بر...
نویسنده :
مامانی
10:57